باورتون می شه!؟

منبع:http://sepidaar.blogsky.com/?PostID=34

"تماشای چهره مردان خدا… عبادت است!" باورتون می شه!؟؟

 

حدود نیمه شب ... در اتاق سرگرم کاری بودم … صدایی ساده و گرم همچون نسیم لاله گوشم را تازه کرد… در جستجوی صدا بیرون آمدم… شبکه یک تلویزیون ... و چشمانم بر چهره ای اهورایی نشست و دقایقی… وجودم در تسخیر فضایی سکرآور بود… از جانم رایحه تازگی شنیدم!

                                     

بی پیرایه ای بگویم ... پس از آن دقایق گمان بردم که گویی سالها از آخرین تجربه ای که نگاهم آرام و خاموش، بر چهره مردی الهی خیره ماند و آسمان آبی جمالش، شبنم تازگی در وجودم بارید… گذشته است… هر روز و شاید در هر روز چندین بار، مردانی "روحانی" را ملاقات می کنم … اما برایم تنها تمایزی که از بقیه جماعت دارند، تفاوت در طرز لباس و نوع سخن گفتن است … بی آنکه از آن پرتو پرطراوت خدایی اثری در سیما و سخن شان یافته شود!

… اعتراف سختی است ... اما بگویم که پیوسته در این اندیشه آزاردهنده بوده ام که به راستی چرا؟ آیا چشمان من آنقدر غبارآلودند و سرد که می بینند اما لذتی نمی برند؟! آری… گویی چشمانم اینگونه اند و آینه دل نیز! به تعبیر مولانا:

 

آینه ات دانی چرا غماز نیست؟           چون که زنگار از رخش ممتاز نیست

 

…اما مگر نه که نور عرفان و ایمان مواج در جمال مردان خدا، حتی در دلهای سرد و تاریک نیز گرمی و طراوت می آفریند… پس چرا آن تجربه های دلنشین گذشته های دور، چندان تکرار نمی شوند؟؟ چرا؟!

 

                                *****************

شما هم امشب حدود نیمه شب… شبکه یک تلویزیون را باز کنید… این صدای سرشار از خلوص و پرهیز، این چهره لبریز از چشمه های شبنم و این جمال سرمست از سادگی و لطافت را تجربه کنید … و بیاندیشید که چه رمزی در این همه پنهان و پیداست… برای چه این انسان ساده و بی آلایش این اندازه خواستنی است و کلامش تا این حد دل نشین! چرا مانند او اینقدر اندک اند!؟

 

…در این باره بیشتر گفتگو خواهیم کرد. ایام عزاداری سرور وارستگان تسلیت باد! کلیک کنید!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد